Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8501 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
acquisition
U
پذیرفتن یا نگهداشتن یا جمع آوری اطلاعات
acquisitions
U
پذیرفتن یا نگهداشتن یا جمع آوری اطلاعات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to gather information
[about; on]
U
جمع آوری کردن اطلاعات
[در مورد]
batch processing
U
سیستم پردازش داده ها که در آن اطلاعات در دسته هایی جمع آوری می شوند و سپس در یک ماشین اجرا می شوند
collator
U
1-نرم افزار جمع آوری داده ها 2-وسیلهای کارت پانچ ها را جمع آوری میکند
sustain
U
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustained
U
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustains
U
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
collection activity
عملیات جمع آوری اخبار سازمان جمع آوری اخبار
window
U
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
associative storage
U
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
echo check
U
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service
U
سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
derived information
U
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
attribute
U
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributing
U
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributes
U
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
radar correlation
U
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
aperture card
U
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
trapdoor
U
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors
U
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing
U
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
distance vector protocols
U
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
collect
U
جمع آوری کردن
round up
<idiom>
U
گرد هم آوردن ،جمع آوری
development
U
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
She is hopping mad .
U
چرا می خواهی لجت را سر من در آوری ؟
developments
U
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
regrade
U
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
collections
U
1-جمع آوری با هم 2-مجموعهای از موضوعات در کنار هم
acquisition
U
جمع آوری داده در مورد یک موضوع
collection
U
1-جمع آوری با هم 2-مجموعهای از موضوعات در کنار هم
acquisitions
U
جمع آوری داده در مورد یک موضوع
connection
U
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connexions
U
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
What are the collection procedures for ...?
U
روند جمع آوری برای ... چه
[جور]
است ؟
to rally scattered troops
U
جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
scrape up
<idiom>
U
پیدا یا جمع آوری چیزی ازروی نشانه
to cull wool
U
پشم چیدن
[کندن و جمع آوری کردن]
The funds collected so far .
U
وجوهی که تا کنون گرد آوری شده است
to gather supporters around oneself
U
جمع آوری کردن هواداران به دور خود
civilian internee information bureau
U
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
defense system aquisition
U
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
CD R
U
فن آوری که به کاربر اجازه خواندن و نوشتن بر دیسک R-CD میدهد
accumulating
U
جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
accumulate
U
جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
accumulates
U
جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
helps
U
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help
U
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped
U
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
negative acknowledgement
U
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
density
U
حجم دادهای که در فضایی از دیسک یا نوار قابل جمع آوری است
densities
U
حجم دادهای که در فضایی از دیسک یا نوار قابل جمع آوری است
R & D
U
سازمانی در یک شرکت که محصولات , کشفیات آوری جدید را گشترش توسعه می بخشد
hear
U
پذیرفتن
retain
U
نگهداشتن
take by storm
<idiom>
U
پذیرفتن
accept
U
پذیرفتن
accepting
U
پذیرفتن
accepts
U
پذیرفتن
hears
U
پذیرفتن
sustains
U
نگهداشتن
holds
U
نگهداشتن
hold
U
نگهداشتن
preserving
U
نگهداشتن
preserves
U
نگهداشتن
allow
U
پذیرفتن
embraced
U
پذیرفتن
vouchsafing
U
پذیرفتن
to take into custody
U
نگهداشتن
embraces
U
پذیرفتن
imprison
U
نگهداشتن
to keep in d.
U
نگهداشتن
to hold in restraint
U
نگهداشتن
imprisoning
U
نگهداشتن
vouchsafes
U
پذیرفتن
take in
U
پذیرفتن
allowing
U
پذیرفتن
embrace
U
پذیرفتن
imprisons
U
نگهداشتن
allows
U
پذیرفتن
retained
U
نگهداشتن
to take in
U
پذیرفتن
retaining
U
نگهداشتن
retains
U
نگهداشتن
vouchsafed
U
پذیرفتن
sustained
U
نگهداشتن
save
U
نگهداشتن
hold on
U
نگهداشتن
bate
U
نگهداشتن
embracing
U
پذیرفتن
vouchsafe
U
پذیرفتن
admit
U
پذیرفتن
admits
U
پذیرفتن
admitting
U
پذیرفتن
saved
U
نگهداشتن
saves
U
نگهداشتن
retention
U
نگهداشتن
preserve
U
نگهداشتن
reserve
U
نگهداشتن
reserves
U
نگهداشتن
reserving
U
نگهداشتن
sustain
U
نگهداشتن
windowing
U
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
compacted
U
دیسک ROM-CD و فن آوری آن که به کار بر اجازه یک بار نوشتن داده روی آن میدهد
compacting
U
دیسک ROM-CD و فن آوری آن که به کار بر اجازه یک بار نوشتن داده روی آن میدهد
compacts
U
دیسک ROM-CD و فن آوری آن که به کار بر اجازه یک بار نوشتن داده روی آن میدهد
compact
U
دیسک ROM-CD و فن آوری آن که به کار بر اجازه یک بار نوشتن داده روی آن میدهد
lock
U
محکم نگهداشتن
deigning
U
لطفا پذیرفتن
adoption
U
به فرزندی پذیرفتن
snap up
U
بیدرنگ پذیرفتن
snubs
U
نگهداشتن طناب
snubbing
U
نگهداشتن طناب
snubbed
U
نگهداشتن طناب
snub
U
نگهداشتن طناب
retraining
U
نگهداشتن در ندامتگاه
deign
U
لطفا پذیرفتن
deigned
U
لطفا پذیرفتن
to snatch at
U
باشتیاق پذیرفتن
tong
U
باانبر نگهداشتن
station keeping
U
در خط نگهداشتن ناو
receives
U
رسیدن پذیرفتن
sabbattize
U
سبت نگهداشتن
deigns
U
لطفا پذیرفتن
to run away with
U
باشتاب پذیرفتن
receive
U
رسیدن پذیرفتن
locks
U
محکم نگهداشتن
count out
<idiom>
U
بیرون نگهداشتن
co-opts
U
بهمکاری پذیرفتن
chins
U
زیرچانه نگهداشتن
chin
U
زیرچانه نگهداشتن
stretch a point
<idiom>
U
اتفاقی پذیرفتن
risked
U
پذیرفتن خطر
fid
U
بامیله نگهداشتن
filiate
U
بفرزندی پذیرفتن
have custody of
U
امانت نگهداشتن
hearken
U
بگوش دل پذیرفتن
adopts
U
به فرزندی پذیرفتن
preserving
U
باقی نگهداشتن
honor
U
پذیرفتن برات
adopting
U
به فرزندی پذیرفتن
preserve
U
باقی نگهداشتن
risking
U
پذیرفتن خطر
acceptance of goods
U
پذیرفتن کالا
co-opting
U
بهمکاری پذیرفتن
co-opted
U
بهمکاری پذیرفتن
co-opt
U
بهمکاری پذیرفتن
co opt
U
بهمکاری پذیرفتن
adopt
U
به فرزندی پذیرفتن
hold over
<idiom>
U
طولانی نگهداشتن
secures
U
محکم نگهداشتن
secure
U
محکم نگهداشتن
risk
U
پذیرفتن خطر
risks
U
پذیرفتن خطر
acculturate
U
فرهنگ پذیرفتن
preserves
U
باقی نگهداشتن
bandwidth
U
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
allows
U
پذیرفتن اعطاء کردن
grabs
U
گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
grabbed
U
گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
adopts
U
درمیان خود پذیرفتن
to accept a job
U
کاری
[شغلی]
را پذیرفتن
grab
U
گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
maintains
U
نگهداشتن برقرار داشتن
float
U
روی اب نگهداشتن شناور
floated
U
روی اب نگهداشتن شناور
floats
U
روی اب نگهداشتن شناور
keep up
<idiom>
U
درشرایط عالی نگهداشتن
pig in a poke
<idiom>
U
چشم بسته پذیرفتن
matriculate
U
قبول کردن پذیرفتن
adopt
U
درمیان خود پذیرفتن
hold
U
نگهداشتن پناهگاه گرفتن
adopting
U
درمیان خود پذیرفتن
holds
U
نگهداشتن پناهگاه گرفتن
maintained
U
نگهداشتن برقرار داشتن
maintain
U
نگهداشتن برقرار داشتن
adhibit
U
ترتیب دادن پذیرفتن
affiliating
U
به فرزندی پذیرفتن مربوط
listen
U
پذیرفتن استماع کردن
listened
U
پذیرفتن استماع کردن
listening
U
پذیرفتن استماع کردن
listens
U
پذیرفتن استماع کردن
restrains
U
نگهداشتن مهار کردن
restraining
U
نگهداشتن مهار کردن
affiliates
U
به فرزندی پذیرفتن مربوط
co optation
U
پذیرفتن بعنوان همکار
co option
U
پذیرفتن بعنوان همکار
to grant an application
U
درخواست نامه ای را پذیرفتن
desiccate
U
در جای خشک نگهداشتن
prop
U
نگهداشتن پشتیبانی کردن
propped
U
نگهداشتن پشتیبانی کردن
propping
U
نگهداشتن پشتیبانی کردن
grabbing
U
گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
affiliate
U
به فرزندی پذیرفتن مربوط
affiliated
U
به فرزندی پذیرفتن مربوط
restrain
U
نگهداشتن مهار کردن
matriculated
U
قبول کردن پذیرفتن
westernises
U
تمدن غربی را پذیرفتن
westernizing
U
تمدن غربی را پذیرفتن
Recent search history
Forum search
1
ICR
1
This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
2
تعریف فونتیک چیست؟
1
tajwid
1
Jack Attac
1
coffee table conversation piece
1
rhodamine
2
immunogenicity
2
transmembrane
1
Secure data aggregation in wireless sensor networks
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com